برنی براون در کتاب موهبت کامل نبودن درباره زندگی با تمام وجود بحثهای متفاوتی را مطرح میکند و یک جا از اصطلاح «دکمه جان کندن» استفاده میکند و میگوید زمانی که از لحاظ جسمی و روحی از پا میافتید معمولا به شما پیشنهاد میشود به جای استفاده از آخرین رمق باقی مانده، کمی از سرعت خودتان کم کنید و به جای فشار آوردن به خود آهستهتر قدم بردارید.
اما شاید جالب باشد بدانید آدمهایی که زندگی با تمام وجود را در پیش میگیرند
از دکمه جان کندن به شیوه جدید استفاده میکنند،
آنها نسبت به موقعیتی که در آن قرار میگیرند آگاهی پیدا میکنند و سعی میکنند با یک انتخاب جدید به خودشان انگیزه بدهند و دست به کار شوند.
آنها سعی میکنند با جایگزین کردن یک کار لذتبخش به ادامه دادن، ادامه بدهند…
حتما شما هم این دکمه جان کندن را دارید. ما وقتی این دکمه را روشن میکنیم که دیگر هیچ رمقی در تن نداشته باشیم اما برای جواب دادن به یک ایمیل یا تلفن دیگر، برای نوشتن چند خط دیگر از پروژهای که تحویل گرفتهایم، یا حتی برای جلب رضایت کسی که از او عصبانی هستیم از این دکمه استفاده میکنیم.
دکمه جان کندن موقعی به کار ما میآید که ما بینهایت خسته و درگیر هستیم و به اندازهای کار داریم که نمیدانیم کدامشان را انجام دهیم، در نتیجه خود را فراموش میکنیم.
پیشنهاد دست از کار کشیدن و خاموش کردن دکمه جان کندن شاید مدت زمان کوتاهی مفید و موثر باشد اما اگر رؤیایی داشته باشید دست از کار کشیدن ممکن نیست.
دست به کار شو اما این بار با هشیاری یک کار لذتبخش پیدا کن، کاری که به جای مکیدن شیره جانت به تو انگیزه بدهد.
به جای تنظیم قراردادها و برنامهریزی برای جلسات آینده و کارهای جدی و مهم، فیلم تماشا کن. سفر کن. آشپزی کن، کتاب بخوان، موسیقی خوب گوش کن و هر کار دیگری که انگیزهات را برای ادامه دادن بیشتر کند.
گاهی اوقات تماشای یک فیلم، وقت گذراندن با یک دوست و کارهایی از این دست، ایدههایی سر راهت قرار میدهد که متعجب میشوی.
اگر نمیتوانی دست از سر این دکمه برداری، مسئلهای نیست دکمه جان کندنت را روشن کن اما این بار به خودت فشار نیاور که حتما کار مفیدی انجام دهی. بلکه آگاهانه دست به کاری بزن که فقط انرژی و نشاط را به تو برگرداند. همین.