درباره کتاب «اندیشیدن، فرهنگ کوچک سنجشگرانهاندیشی»
زندگی نسنجیده، ارزش زیستن ندارد.
«سقراط»
جهان چگونه برای ما جهان میشود؟ و ما چگونه با جهانی که در آن سر میکنیم نسبتی برقرار میکنیم؟ با آدمهای دیگر چه طور؟ سخن گفتن درباره تمامی اینها بدون وجود همین زبانی که ارتباط میان من و شما را میسر میکند و همین واژههایی که شما هم اکنون دارید آنها را میخوانید بیمعناست. زبان برای ما حکم ملاط میان آجرهای یک ساختمان را دارد که به هم وصلمان میکند. ما به مدد همین زبان است که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنیم.
ما با هم حرف میزنیم. گفتوگوهای میان ما اما همیشه بیدرسر و بیمشکل نیستند. گاهی پای سوءنیتی در میان است و گاهی نیست. گاهی احساس میکنیم که طرف مقابل یک جورهایی دارد ما را میپیچاند اما نمیدانیم کجای کار ایراد دارد و گاهی هم خودمان آگاهانه یا ناخودآگاه چنین میکنیم. گاهی مچ طرف مقابلمان را میگیریم و گاهی دیگران مچ ما را میگیرند. از این دست موارد بسیار برایمان پیش میآید؛ نه فقط در بحثهای جدی آکادمیک، در همین گپو گفتهای هر روزهمان حتی، با دوستان، خانواده، در تاکسی، دانشگاه، مهمانی و محل کارمان. گاهی حتی کار بالا میگیرد و دست به یقه میشویم و قس علی هذا.
احتمالاً در چنین مواقعی است که از خودمان میپرسیم ایراد کار کجاست؟ پاسخهای بسیاری هست اما شاید یکی از پاسخها را بتوان در سنجشگرانهاندیشی (Critical Thinking) یافت. سنجشگرانهاندیشی، دانش و مهارتی است که به فرد اندیشنده کمک میکند هنگام اندیشیدن از خطا مصون بماند و از بهترین طریق به سمت هدف اندیشیدن که حل مسأله یا معضل است نائل آید. همچنین به ما کمک میکند تا هنگام قضاوت درباره سخنان و نظرات دیگران بهتر بتوانیم درستی یا نادرستی آنها را دریابیم.
کتاب «اندیشیدن، فرهنگ کوچک سنجشگرانهاندیشی»، نوشته نایجل واربرتون که با ترجمه مهدی خسروانی و از سوی انتشارات علمی فرهنگی در بهار 1388 منتشر شده است در همین باره است. کتابی مختصر و مفید که حتی نیاز نیست از اول آن شروع کنید و تا آخرش را بخوانید تا بفهمید داستان از چه قرار است. حتی نیازی نیست که حتماً مقدمه سی و سه صفحهای و پر مایه مترجم را بخوانید تا کتاب به کارتان بیاید.
کتاب همچون یک فرهنگ لغت نوشته شده است. فصلها الفبایی تنظیم شدهاند و در هر بخش مدخلهایی آمدهاند با توضیحاتی ذیل آنها. هر مدخل توضیحی کوتاه درباره یک موضوع است و معمولاً پس از توضیح مثالهایی آمده است. در واقع کتاب تعدادی از ابزارهای اصلی را که برای روشناندیشی مفیدند در اختیار شما قرار میدهد. اصلاً اگر خواستید میتوانید تفألی بزنید و هر صفحهای که آمد بخوانید. اما به یک شرط: دقیق بخوانید و درباره آن فکر کنید. هر چند کسی که سراغ چنین موضوعی میرود پیشاپیش نشانههایی از تمایل به اندیشیدن و تأمل را از خود بروز داده است. (البته پیشنهاد مؤلف کتاب این است ابتدا مدخل مورد علاقه خودتان را بیابید و سپس از طریق ارجاعهای درون متنی به سراغ مدخلهای دیگر بروید. با این کار به ارتباط بین موضوعها هم پی میبرید.) آنچه را که میخوانید با کمی تأمل و مرور مثالهایی که معمولاً در ذیل هر بخش آمده به سادگی در خواهید یافت.
اما به همین اکتفا نکنید. حالا وقت آن است که میان آنها و تجربیات روزمرهتان پلی بزنید. این همان چیزی است که خواندن این کتاب را به تجربهای لذتبخش برای شما تبدیل میکند. گول برخی اصطلاحات یا بحثهای تخصصی آن را نخورید. فقط دانش میان صفحات کتاب را فرابگیرید و آن را به مهارتی برای خود تبدیل کنید. مهارتی در کنار دیگر مهارتهایتان، مثل رانندگی و تایپ کردن. مهارتی که زندگی را برایتان راحتتر و لذتبخشتر خواهد کرد.
باز هم میگویم گول نخورید، به ویژه گول اسم کتاب را. نام اصلی کتاب «اندیشیدن از الف تا ی» است. (Thinking from A to Z) اما شاید چون ترجمه عنوان کتاب در فارسی خوب از کار درنمیآمده یا چون موضوع کتاب سنجشگرانهاندیشی (Critical Thinking) است، مترجم عنوان فعلی را برای آن انتخاب کرده است.
این پرطمطراق بودن در طرح جلد فارسی هم به چشم میخورد. طرح جلد اصلی کتاب زمینهای سفید دارد با ماهی قرمز کوچکی که حیرت را میتوان در سراپای وجودش دید (یادمان نرود که به روایتی فلسفه و اندیشیدن از حیرت آغاز میشوند) و چندتایی علامت سؤال که احتمالاً به جای حباب از دهانش خارج شدهاند و کنجکاوی او را برای یافتن پاسخ پرسشهایش آشکار میکنند.
اما طرح جلد فارسی زیادی شلوغ است. نیمرخ مرد هم البته در نوع خودش جالب است. احتمالاً طراح جلد ذهنیتی مرد-انگار داشته (چه بسا به آن آگاه هم نیست) و از نظر وی اندیشیدن اساساً کاری مردانه است. پس چهره مرد است که روی جلد میآید، آن هم مردی که عینکی بر چشم دارد و چشمهایش را بسته است (عینک به عنوان نشانهای برای آدم اهل فکر و چشمهای بسته هم لابد برای نشان دادن حالت متأملانه). یک مشت حروف فارسی هم که گویا به عنوان کتاب مربوطند و نیز حروف لاتین دو رو برش رژه میروند. اما چهار فلش زرد رنگ انگار که میخواهند ما را شیرفهم کنند که قرار است «فرهنگ کوچک سنجشگرانهاندیشی» در همان حالتی که این مرد روی جلد تصویر شده توی مغزمان فرو رود. دیگر نه از سادگی طرح جلد اصلی چیزی مانده و نه از حیرت و کنجکاوی آن. مثل خیلی چیزهای دیگر که وقتی پایشان به فرهنگ و زبان ما باز میشود پیچیدهشان میکنیم و درنهایت به موجودی عجیب و غریب تبدیل میشوند.
اما خوشبختانه مترجم کتاب که این اولین کاری است که از وی منتشر شده به خوبی توانسته از تلهای که طراح جلد کتاب در آن افتاده جان سالم به در برد. خسروانی علاوه بر اینکه به خوبی توانسته با وسواس و دقتی خاص، ترجمهای خوب و خوشخوان را در اختیار مخاطبش قرار دهد، با نوشتن مقدمهای مفصل نشان داده که این کتاب برایش فقط حکم ترجمهای مثل بسیاری دیگر از ترجمهها را ندارد که قرار است در بازار نشر عرضه شود تا شاید خریده شوند یا نشوند و خوانده شوند یا نه. موضوع کتاب برای او دغدغهای جدی بوده که علاوه بر معرفی مفصلش از سنجشگرانهاندیشی و بررسی وضعیت آن در ایران، یک سوم پایانی مقدمهاش را به توضیح دلایل انتخاب معادل «سنجشگرانهاندیشی» به جای دیگر معادلهایی که تاکنون در زبان فارسی برای Critical Thinking به کار رفتهاند یعنی تفکر نقدی، تفکر نقادانه و تفکر انتقادی اختصاص داده است.
کتاب «اندیشیدن، فرهنگ کوچک سنجشگرانهاندیشی» نوشته نایجل واربرتون با ترجمه محمدمهدی خسروانی بر اساس ویراست سوم کتاب اصلی از سوی انتشارات علمی فرهنگی روانه بازار کتاب شده است.
نویسنده: محمد نجفی
اين مطلب پيش از اين در كتاب هفته منتشر شده است.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره کارگاه «چگونه نقادانه بیندیشیم؟» با حضور مهدی خسروانی، مترجم این کتاب، اینجا را کلیک کنید.