شهرزاد میرجهانی از دوستان و همراهان خوب بیستتاسی هست که برای تحصیل به هنگ کنگ رفته، شهرزاد تصمیم گرفته تجربههای خودش رو با بیستتاسی سالهها به اشتراک بگذاره و ما هم تصمیم داریم صفحهای از وبسایت رو به نوشتههای او اختصاص بدیم. راستی شهرزاد یک کانال تلگرام هم داره @shahrzadinHK که روزانههای خودش رو به اشتراک میگذاره.
من و شیدا داشتیم با فیستایم باهم حرف میزدیم در مورد اینکه اگه ایدهای تو سرش هست لازم نیست منتظر کسی بمونه تا حرفش رو بشنوه. میتونه شروع کنه ایدههاش رو تو فضای اینترنت به اشتراک بذاره بالاخره یکی پیدا میشه که علاقهمند باشه و به حرفاش گوش کنه.
همون موقع فاج از راه رسید. نشست کنار دستم و گفت منم میخوام با شیدا حرف بزنم. شروع کرد داستان خودش رو تعریف کردن. گفت میدونی حدود ۹۵ درصد مردم دنیا اسم شهری که من توش زندگی کردم رو نمیدونند و تاحالا زبون مادری من رو نشنیدن؟ اما وقتی علاقهمند شدم به ویدیو ساختن، دیوانهوار کار میکردم و ویدیوهام رو براساس علایق خودم درست میکردم و میذاشتم روی سایت ویمئو.
بعد ادامه داد که من لیسانس معماری داشتم و خانوادم دائم به من غر میزدن که چرا تو رشته خودت کار نمیکنی. اما من میخواستم فقط علاقهام رو دنبال کنم و اینقدر چیزهای مختلف رو امتحان کنم تا آخر بتونم خود واقعیام رو پیدا کنم و تا جایی که میتونم پتانسیلهای وجودیم رو کشف کنم.
بعد به شیدا گفت حدس بزن بعدش چی شد؟ از طرف شرکت اپل با من تماس گرفتن که ما ویدپو تو رو دیدیم و میخوایم ازت حق استفادهاش رو بخریم. همینطور که از خوشحالی داشتم جیغ میکشیدم، ایمیلی از طرف یکی از شرکتهای مشاوره خلاق تو بیجینگ چین به دستم رسید.
بعد ادامه داد که ازش میخوان به تیم اونها بپیونده و تا میتونه خلاقیتش رو با ساختن ویدیو هاش نشون بده.
در مدتی که توی این شرکت بوده رو پروژههای طراحی آینده برای شرکتهای مطرح دنیا مثل BMW کار میکنه و مسیر زندگیاش عوض میشه. دیگه مهم نیست که اهل کجاس و به چه زبونی صحبت میکرده. الان میدونه به سمت اون چیزی که علاقه داره بره بالاخره دیده میشه و راههایی براش باز میشه که قبلا هیچ تصوری ازشون نداشته.
فاج الان به هنگگنگ اومده تا به ماجراجوییاش ادامه بده و در رشته مدیریت دیزاین فوق لیسانس بگیره و بتونه بخشهای دیگهای از خودش رو کشف کنه.
اینم لینک اون ویدیویی که اپل خریده:
https://vimeo.com/133572345