در نوشته ی چگونه مهارت یادگیری را به فعالیتی همیشگی تبدیل کنیم به این نتیجه رسیدیم که توسعهی مهارتهای حرفهای یک اولویت است. گفتیم کسب قدرت حرفهای از طریق یادگیری، مانند کسب هر مهارت دیگری به تلاش و برنامهریزی دقیق نیاز دارد.
در ادامه نوشتهی قبلی، اکنون میخواهیم در خصوص استراتژی های توسعه شخصی صحبت کنیم و اینکه چگونه زمان لازم را برای آن پیدا کنیم؟
اگر اهمیت کاری که انجام میدهیم را ندانیم با کاهش وقت و انرژی و انگیزه، به سادگی از انجام آن منصرف میشویم. بنابراین قدم اول تشخیص اهداف یادگیری است و تجسم اینکه چطور این اهداف میتواند در رسیدن به سایر اهداف حرفهای ما موثر باشند، است.
بنابراین ابتدا لازم است مشخص کنیم از یادگیری چه میخواهیم و چرا میخواهیم برای آن زمان بگذاریم. در مرحلهی بعدی، بسیار مهم است که از ابتدا اهداف هوشمند و واقعبینانه تعیین کنیم و آنها را به اهداف بلندمدت و کوتاهمدتی تقسیم کنیم که قابلیت اضافه شدن به برنامهی روزانهمان را دارند.
در این قدم باید از تکنیکهای تجسم برای ساختن تصاویر ذهنی شفاف از تاثیر مثبت یادگیریها در زندگی استفاده کنیم. میتوانیم این تصورات را بنویسیم و مدام به خود یادآوری کنیم که چرا برای این کار زمان میگذاریم.
در قدم بعدی لازم است موانعی که ممکن است سبب کاستن وفاداری ما به برنامهی یادگیری شوند، شناسایی کرده و برای رفع آنها چاره اندیشی کنیم.
برای مثال، فرض کنیم که در هفتهی آینده میخواهیم هر روز بعد از رسیدن به خانه، نیم ساعت از زمان خود را صرف مطالعهی کتاب کنیم. یکی از موانع احتمالی این است که اعضای خانواده به محض ورود به خانه بخواهند کاری را به همراه ما انجام دهند. برای غلبه بر این مانع تلاش کنیم برای آنها توضیح دهیم که چرا لازم است زمانی را به تنهایی صرف مطالعه کنیم.
به آنها قول بدهیم که بعد از اتمام مطالعه به فعالیتهای مورد نظرشان میپردازیم و بعد در مکان آرامی که عوامل حواسپرتی نباشند، به مطالعه بپردازیم.
بسیاری از ماها فکر میکنیم که به مقدار قابل توجهی زمان نیاز داریم که به یادگیری اختصاص داده شود، در حالیکه بازههای زمانی کوتاه هم، در صورت داشتن تمرکز، میتوانند به همان اندازه موثر باشند.
کلید یادگیری موثر این است که تاثیر هر لحظه از زمان در دسترس را حداکثر کنیم. به لیست کارهایی که باید انجام دهیم نگاه کرده و ببینیم در زمان باقیمانده از روز چه پیشرفتهایی میتوانیم حاصل کنیم. حتی اگر ده دقیقه وقت داریم، مطمئن شویم که عوامل حواسپرتی را به حداقل رسانده و بر خواندن چیزی تمرکز کنیم.
نکته:
یک مثال مناسب برای استفاده از زمانهای کوتاه میتواند این باشد که از اوقات مردهی خود در مسیر رفت و برگشت از خانه و کار استفاده کنیم. یک گزینهی مناسب استفاده از تلفن همراه میباشد. مثلاً با استفاده از اپلیکیشنهای مناسب، گوش کردن به پادکستهای آموزشی یا با ذخیره و مرور کردن اطلاعاتی که میخواهیم به خاطر بسپاریم.
همچنین برای استفادهی حداکثری از زمان یادگیری، میتوان تکنیکهای تندخوانی، یادداشتبرداری موثر و نقشههای ذهنی را یاد گرفته و در زمان مناسب از آنها استفاده کرد.
بسیاری از افراد یادگیری را برای زمانی میگذارند که همهی کارهای دیگرشان را انجام دادهاند. اما بعد از کامل شدن لیست کارهای روزانه به جز حس خوب حاصل از انجام آنها چه احساسی داریم؟ قطعاً حسابی خستهایم!
هر شخص فراز و فرودهای خاصی در سطح انرژیاش دارد. بهتر است یادگیری را برای زمانی که کمترین میزان انرژی را داریم نگذاریم، چرا که یادگیری موثر نیاز به ذهن سرحال و باز دارد. بهتر است زمان پیک انرژی خود را بشناسیم و سعی کنیم بهترین استفاده را از آن برای یادگیری ببریم.
فقط زمانی میتوانیم به یادگیری وفادار بمانیم که آن را تبدیل به عادت کنیم. ایجاد هر عادتی نیاز به تلاش و نظم شخصی دارد. برای این کار به برنامهی زمانی خود نگاهی کرده و بررسی کنیم چگونه میتوانیم هر روز زمانی را به یادگیری اختصاص دهیم.
آیا میتوانیم یک ساعت زودتر بیدار شویم یا برنامهی یادگیری را در زمان ناهار بگنجانیم؟ آیا ممکن است بعد از اینکه همه به خواب رفتند ساعتی را به یادگیری بپردازیم؟ البته همیشه باید حواسمان به سطح انرژی که پیشتر به آن اشاره کردیم هم باشد.
برای بالا نگهداشتن سطح انگیزه، میتوان برای بازههای زمانی کوتاهمدت، برای مثال دو هفته، جایزه تعیین کنیم. وقتی دو هفتهی اول را با موفقیت پشتِ سر گذاشتیم به خودمان تبریک بگوییم و جایزه بدهیم. قدم اول همیشه سختترین قدم است. در مرحلهی بعد از این دو هفته به یک دورهی یادگیری سی روزه متعهد شویم.
زمانهایی که برای یادگیری در نظر گرفتهایم را ارزیابی مجدد کنیم و ببینیم تا چه حد موثر بودهاند؟ اگر نبودهاند کدامیک از وظایف خود را میتوانیم جابجا کنیم تا اهداف یادگیری تعیین شده در دسترستر شود.
به خاطر داشته باشیم، عادتها، کارهای روزانهی کوچکی هستند که مسئولانه خود را به انجام آنها وادار میکنیم. این کارها با گذشت زمان و مداومت تبدیل به عادت میشوند.
آیا از روش مناسب یادگیری خود اطلاع داریم؟ برای مثال، برخی بالاترین کارایی را زمانی دارند که به هنگام مطالعه یادداشتبرداری کنند. بعضی دیگر، یادگیرندگان فعال هستند. آنها نیاز دارند خودشان کاری را انجام دهند تا آن را یاد بگیرند و … .
نکتهی مهم این است که سبک مناسب یادگیری خود را شناسایی کرده و متناسب با سبک یادگیری خود برنامهای بچینیم.
غالباً یادگیری در مشایعت دیگران راحتتر است. همچنین اگر بدانیم که در صورت نیاز به کمک، همیشه افرادی هستند که ما را راهنمایی میکنند، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که در مواجهه با مشکلات یادگیری، به جای رها کردن برنامه، به آنها مراجعه کنیم.
همچنین وقتی به جمعی میپیوندیم که یادگیری یکی از اولویتهای آنها میباشد، حس میکنیم باید نسبت به اهداف یادگیری خودمان پاسخگو باشیم. یکی از مناسبترین و معمولترین کارها شرکت در دورهها و کلاسها میباشد.
البته در دنیای امروزی، امکان شبکهسازی از طریق لینکدین یا توئیتر وجود دارد و با کمک شبکههای اجتماعی به دیگر افراد مشتاق به یادگیری بپیوندیم. همچنین میتوانیم نظر همکاران را جویا شده و در صورت موافقت آنها، گروه آموزشی تشکیل دهیم.
روز کاری اکثر ما احتمالاً پر از وظایفی است که مسئول انجام آنها هستیم. در اینصورت چگونه میتوان به یادگیری پرداخت؟ با بررسی وظایف خود مشخص کنیم که کدامیک از آنها را میتوانیم به دیگران بسپاریم؟ مثلاً کاری را به اعضای تیم خود بسپاریم یا کسی را برای تمیز کردن خانه استخدام کنیم. چون حتی اگر نیم ساعت از وقت خود را آزاد کنیم، میتوان از آن برای یادگیری استفاده کرد.
هرچند که علیرغم همهی مزایای یادگیری، بسیاری از ما احساس میکنیم که زمان کافی برای اختصاص دادن به یادگیری نداریم. اما برای کسب جایگاه مناسب در دنیای کسب و کار پر از تغییر این روزها، لازم است یک “یادگیرندهی همیشگی” باشیم.
با هدفگذاریهای کوچک شروع کنیم. به اختصاص زمان روزانه به یادگیری برای دو هفته متعهد باشیم. اهداف یادگیری خود را بشناسیم تا بدانیم چه چیزی را میخواهیم یاد بگیریم و چرا؟ اگر میتوانیم، بعضی از وظایف خود را برونسپاری کنیم تا زمان آزاد بیشتری داشته باشیم و تلاش کنیم به گروههایی که مثل خودمان مشتاق یادگیری هستند بپیوندیم.
منبع: مایندتولز
2 دیدگاه ها
من یک معلم هستم. مطلب بسیار مفیدی ارائه شد. انتظار داشتم به فضای اینترنت بیشتر اشاره می کردید. سواد کتابخوانی ک بسیار به آن اشاره شده فقط بخشی از سواد لازم برای زندگی در دنیای امروز است.
سلام amirhosdin عزیز
خوشحالیم که همراه ما هستید
منظور شما رو از این جمله خوب متوجه نشدم” انتظار داشتم به فضای اینترنت بیشتر اشاره می کردید.” اگر منظور شما از این جمله در خصوص یادگیری دیجیتال هست شاید اگر این چند مطلبی که در ادامه لینکشون رو قرار میدیم مفید بوده باشند.
آموزش مجازی: http://20ta30.com/e-learning/
چگونه بیشترین بهره را از دورههای آموزشی ببریم؟
http://20ta30.com/getting-the-most-from-training-programs/
سبکهای یادگیری
http://20ta30.com/learning-styles/
سبکهای یادگیری VAK
http://20ta30.com/vak-learning-styles/